رفتنت آغاز ویرانی است حرفش را نزن
ابتدای یک پریشانی است حرفش را نزن
گفته بودی چشم بردارم من از چشمان تو
چشمهایم بی تو بارانی است حرفش را نزن
دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا
دل شکتن کار آسانی است حرفش را نزن
حرف رفتن می زنی وقتی که محتاج توأم
رفتنت آغاز ویرانی است حرفش را نزن